تاريخچه طالقان
مدنیت طالقان به دوران قبل از میلاد مسیح می رسد. شواهد تاریخی اثبات می کند که مدنیت در بعضی بخشهای طالقان به بیش از 4 هزار سال پیش می رسد.
احتمالات تاریخ باستان گواه این مطلب است که طالقان تابع تاریخ قوم مارد بوده و یا دست کم از حوادث تاریخی مذهبی و اجتماعی مردم این منطقه به دور نبوده است. اولین کسی که طالقان را از قلمرو آمردها دانسته آقای محمد علی گلریز در کتاب مینودر (باب الجنه) بوده است.
از گواهی نویسندگان کلاسیک درباره زیستگاه آمردها بر می آید که ایشان میان کادوسیها و تپورها یعنی در بخشهای کنونی آمل، نوشهر، طالقان و رودبار الموت می زیسته اند. همینطور استنتاج ها و یافتن قرینه ها و اشارات جغرافیایی و نژادی نشان می دهد، طالقان در زمان ایران باستان جزئی از سرزمین ماردها بوده است.
واژه «مرد» که در گات ها (اوستا) به صورت مرت در فرس هخامنشی مرتیه در پهلوی هرتوم و در فارسی مردم آمده است، صفتی است به معنای درگذشتن، نیست شدنی که از ریشه مر (Mar) می باشد که در فرس هخامنشی به معنی مردن و در پهلوی مورتن است.
هرودت در شرح طوایف پارسی می نویسد:
" پارسی ها به شش طایفه شهری و ده نشین و چهار طایفه چادرنشین تقسیم شده اند شش طایفه اولی عبارتند از: پاسارگادیان، مرفیان، ماسپیان، پانتالیان، دروسیان، گرمانیان و مردها یکی از چهار طایفه دوم هستند."
چنانکه از نوشته های مورخان و دانشمندان دوره های پیش از میلاد برمی آید مرزهای چهارگانه سزمین گروه مردها بدین گونه بوده است از خاور به مرز ورگانا (استان گرگان) و بخشی به پارت از شمال به دره یا در اکسیپن (کاسو – کاساک – کازاک قزاقهای قفقازیه کنونی بازماندگان این نژادند) به هر حال آنچه در این میان موردنظر ماست در صحت آن اطمینان داریم وجود قومی به نام آمارد در جنوب غربی دریای مازندران است همینطور رودخانه سفید رود کنونی را جغرافی نگاران باختری به نام قبیله آماردها، آمردیوس نام برده اند.
مردمان مردی دارای کارگاههای دستی خانگی بوده اند که به کمک و دستیاری آن پوشاک و خوراک و ابزارآلات و ساز و برگهای خانگی – جنگی و کشاورزی و فرآورده های دیگر برای خود تهیه می نمودند لباس آمردها از پوست بز و کلیچه (نیم تنه با آستین) کوتاهی که خودشان آن را سبززن می گفتند تهیه می شده است تیرو کمانی داشتند از چوب خیزران که در زمینشان می روئید تیرها را در دست چپ و کمان را به شانه می نهادند و شمشیری به خود آویزان می کردند سپر و نیزه و خنجر کوچکی داشتند که خنجر با با بندی مانند بند شمشیر به خود می آویختند اسلحه گروه آمردها عبارت بود از سپر و نیزه کوچک، حربه برنده ای داشتند که مانند قمه بود و پابندی مثل شیشه که آن را حمایل می انداختند.
از گفته تاریخ نگاران چنین استنباط می شود که قبل از حمله اسکندر به مردها در 331 سال قبل از میلاد کسی به منطقه تحت سیطره آنها هجوم نیاورده بود بعد از حمله اسکندر نیز آنها مستقل بودند دیو دور سی سی لی از مورخان یونانی شرحی کامل از چگونگی حمله اسکندر به ماردها بیان می کند پیرنیا نیز گزیده ای در باب چگونگی حمله اسکندر به ماردها بیان کرده است درباره خوی و احوال آماردها گواهی هایی از مورخان باختری برای ما مانده است. مثلاً ژوستن آنان را نیرومند و شجاع خوانده آریان می گوید که آماردها مردی بودند بی بضاعت ولی در کشیدن بار فقر و قحطی دلیر.
کنت کورث نیز در این مورد می نویسد پس از آنکه اسکندر پارس را غارت و شهرهای زیادی را ویران ساخت داخل ولایت ماردها شد این قوم از مردمان دارای اخلاق و آداب خاصی بودند آنها مردمانی زحمتکش و دلیر بودند که اسکندر تنها و با تهدید به آتش زدن تمامی جنگلها موفق به شکست آنها گردید.
با ورود اسلام مناطق آماردها اهمیت و رونق پیدا می کند در حالیکه نام و آوازه آماردی در طی دوره ساسانیان محو و جای خود را به دیلم و دیلمیان می دهد.
با توجه و شواهد و قرائن تقریباً می توان اقوام کنونی طالقان را بازمانده قوم مارد دانست حال آنکه اظهارنظر قاطع در این مورد ممکن نیست.